مولاي متقيان علي(ع) در آخرين لحظات عمر شريف خود خواستند تا همه به جز فرزندان فاطمه(س) از اتاق خارج شوند، در اين هنگام حضرت عباس(ع) نيز برخاستند تا خارج شوند كه حضرت علي(ع) خطاب به ايشان فرمودند: عباس! تو بمان. در كنار حسين بمان....
یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود
کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . .
شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد
..................................
ای خدا شیعه دلش محزون است / از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد / سحر آخر مولا باشد . . .
..................................
دل را ز شرار عشق سوزاند علی (ع) / یک عمر غریب شهر خود ماند علی (ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب / گفتند مگر نماز می خواند علی (ع) . . .
..................................
ناله کن اى دل به عزاى على / گریه کن اى دیده براى على
کعبه ز کف داده چو مولود خویش / گشته سیه پوش عزاى على
ماه دگر در دل شب نشنود / صوت مناجات و دعاى على
واى امیر دو سرا کشته شد / خانه غم گشته،سراى على
شهادت مولای مظلوم عدالت ، تسلیت و تعزیت
سرم را از شرم اين همه بي تو بودن و بيراهههايي که رفتم پايين مياندازم، برای رقم زدن یک سال من به دیروزم نگاه نکن که سراپا شرمساری است، حالم را، قلبم را، اين کم شدن فاصلهها بين من و خودت را درياب.